1 در هنگام عکس انداختن به این موارد دقت کنید :زلف پریشان باشد!! چشم ها کاملا خمار باشد !! لبخند کاملا ملیح !!دست برچانه باشد!
2 برای البوم خود این اسم ها رو انتخاب کنید : دل خسته شکسته دل مریض عاشق کش خسته مریض شکسته خسته عاشق و...
3.قبل از پخش شایعه کنید کار شما توقیف شده است!(اصولا همه فکر میکنن کار توقیف شده کار خوبیست)
4.حتما اولین شعر شما راجب به مادر. پدر . افغانستان . و... باشد برای مثال: افغانییه عزیزم !! من برا تو مریضم !!!!!
اگه وقتی میره مسافرت براش روزی هزار تا میل میدی...
اگه هر وقت از دم خونشون رد میشی یا چشمت به دوستاش میخوره یه یه چوری میشی...
اگه وقتی تلفنت زنگ میزنه به اولین چیزی که به فکرت میرسه اونه...
اگه تو خیابون یه کوشه قایم میشه تا رد شه و ببینیش...
اگه هر وقت یه نقاشی زیبا میبینی یاد اون میفتی...
اگه وقتی اسمش رو میشنوی سر چات میخ کوب میشی...
اگه هر وقت که ای دیش رو تو اد لیستت میبینی یاد خاطره های خوب و بد میفتی .میخندی !...
اگه به خاطر خودش مچبوری ازش چدا بشی...
اگه دوسش داری ...
پس چرا؟؟؟
خانوم ها باید ببخشندمنضور من همه نیستن اما خوب بعضی ها دیگه زیادی............./////////
دخترا هیچ وقت این کارا روانجام نمی دهند یعنی عمرا انجام بدن!
1.
دخترا اصلا بینی ها شون رو عمل نمی کنن2.
هیچ وقت موهاشون رو طلایی نمی کنن مادر زادی مش شده است4.
هیچ وقت به هم دیگه چپ چپ نگاه نمی کنن واز حسودی نمی ترکن5.
تمام طلا جواهراشون اصل اصله6.
هرگز قبل از ازدواج ابر هاشون رو بر نمی دارن عمرا بردارن کی گفته بر می دارن نه بابا بر نمی دارن که مرتبش می کنن7.
بی اجاز ه بابا مامان هیچ وقت بیرون نمی رن8.
به بهانه کتابخونه یا درس خوندن با دوستشون که با یه پسر نمی رن بیرون باورکنین9.
انقدر خواستگار دارن که نمی دونن به کدوم جواب بدن10 .
همیشه سر به زیرن اصلا به غریبه ها نگاه نمی کنن (کاش فقط نگاه بود )11.
بعد ازدواج تازه می فهمن حروم شدن تفلی ها خونه بابا شون همه چی دادشتن12.
چشماشون رو اصلا لنز نمی زارن رنگش مادر زادی سبز و آبیه و خاکستری بنفش وزرد و قرمز و...خدا روز اول زمین را خلق کرد خوشحال شد گفت چه زیباست. روز دوم آسمان را خلق کرد باز هم خوشحال شد گفت چه زیباست . روز سوم مرد را خلق کرد و باز هم گفت : چه زیباست . روز چهارم زن را خلق کرد گفت : اه اه اه چه زشت ولی اشکال نداره آرایش میکنه خوشگل میشه
......اگر جمعیت چهان ۱۰۰ نفرباشد.با نسبت هایی که امروز وجود دارد ۵۷ نفر اسیایی ۲۱ نفر اروپایی و۸ نفرافریقایی و ۶ نفر امریکایی (شمالی و جنوبی).۵۲ زن و ۴۸ مرد.۳۰ نفر سفید پوست و ۷۰ نفر رنگین پوست.۳۰ نفر مسیحی هستن و ۷۰ نفر مسیحی نیستند.۶ نفر ۵۹٪کل ثروت دنیا را دارند که از امریکای شمالی هستن.۸۰ نفر در فقر زندگی میکنن.۵۰ نفر از سوء تغزیه خواهند مرد.۷۰ نفر میتوانند بخابند.فقط ۱ نفر تحصیلات عالیه دارد.فقط ۱ نفر کامپیوتر دارد.
اگر شما:
هرگز مرگ خویشاوندی رو را در جنگ ندیده اید.اگر هرگز برده نبوده اید.اگر هنوز شکنجه و ازار نشده اید.بدانید که از ۵۰۰ ملیون نفر خوشبخت ترید! .اگر خوراکتان را در یخچال نگه میدارید و پوشاکتان را در کمدو اگر سقفی در بالای سرتان داریدو چایی برای خاب. از ۵۷٪ مردم جهان ثروت مند ترید! پس قدر خود را بدانید!
به امید روزی که ثروت های جهان عادلانه بین مردم پخش شود .
ببین قرار نبود تو این وبلاگ حرف سیاسی یا مذهبی زده بشه قرار بود فقط یه پاتوق برای جوون های مثل خودم باشه ولی چند روزه داره دنده هام میخاره شاید اخرین روز های وبلاگم باشه البته امید وارم که نباشه . چند نفر از شما نماز و روزهاتون سرجاشه چنتا تون هم بیخیالین ؟میدون چرا ؟!؟ من میدونم چون از اول ما رو از جهنم ترسوندن و بخاطر ترس از جهنمه که این کارا رو میکنیم.حالا اون خوبا بخاطر بهشت و همنشینی با انبیا و این چور حرفا ست . جنتاتون بخاطر خود خدا میخونین چنتا تون تو مشگلات میگین یا خدا نمیگین یا امام فلان و اسم امام رو میارین . (روش فکر کنین)
تالا این اسم ها رو شنیده این حالا معنیش هم یاد میگیرین
زاهد: کسی که بخاطر ترس از جهنم
عابد: کسی که برای بهشت
عارف: کسی که بخاطر خود خدا اورا سپاس میگوید
حمام رفتن بهلول و هارون
روزی خلیفه هارون الرشید به اتفاق بهلول به حمام رفت خلیفه از روی شوخی از بهلول سوال نمود اگر من غلام بودم چند ارزش داشتم؟ بهلول جواب داد پنجاه دینار . خلیفه غضبناک شده گفت : دیوانه تنها لنگی که به خود بسته ام پنجاه دینار ارزش دارد. بهلول جواب داد: من هم فقط لنگ را قیمت کردم و الا خلیفه ارزشی ندارد.
بهلول و منجم
آورده اند که شخصی به نزد خلیفه هارون الرشید آمد و ادعای دانستن علم نجوم نمود. بهلول در آن مجلس حاضر بود و اتفاقا" آن منجم کنار بهلول قرار گرفته بود بهلول از او سوال نمود آیا می توانی بگویی در همسایگی تو که نشسته است؟ آن مرد گفت: نمی دانم. بهلول گفت: تو که همسایه ات را نمی شناسی چطور از ستاره های آسمان خبر می دهی. آن مرد از حرف بهلول جا خورده و مجلس را ترک نمود.(البته این ماجرا تعریف شده راستش رو خودم میدونم)
بهلول و طعام خلیفه
آورده اند که هارون الرشید خوان طعامی برای بهلول فرستاد .خادم خلیفه طعام نزد بهلول آورد و پیش او گذاشت و گفت این طعام مخصوص خلیفه است و برای تو فرستاده است تا بخوری . بهلول آن طعام را پیش سگی که در آن خرابه بود گذاشت . خادم بانک به او زد که چرا طعام خلیفه را پیش سگ گذاری؟ بهلول گفت دم مزن اگر سگ بشنود این طعام از خلیفه است او هم نخواهد خورد.
این هم یه عکس توپ در مورد حجاب که یکی از بازدید کننده های وبلاگ برام فرستاد که بزارم بالا
در خواب ناز بودم شبی.... دیدیم کسی در میزند.... در را گشودم روی او ...دیدم غم است در می زند... ای دوستان بی وفا...از غم بیاموزید وفا..غم با آن همه بیگانگی..... هر شب به من سر می زند...؟؟!!!!//.///
\\هی روزگار با ما نکن اینقدر جفا/////
دانشجو گر عاشق شود . بی پرده مشروط می شود چیزی شبیه آب هویج با کوفته مخلوط می شود....... ////
گل گلدون من شکسته در باد
تو بیا تا دلم نکرده فریاد
گل شبو دیگه شبونه میگه
کی گل شبو رو از شاخه چیده
گوشه اسمون پر از رنگین کمون
من مثل تاریکی تو مثل مهتاب
اگه باد از سر زلف تو نگزره
من میرم گم میشم تو چنگل خواب
گله گلدونه من ماه ایوونه من
بی تو تنها شدم چو ماهی از اب
گل هر ارزو رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه دلم یه مرداب
اسمون ابی میشه اما گل خورشید از شاخه های بید بالا نمیره
دره مهتابی میشه اما گل مهتاب رو برکه های اب دلش میگیره
توکه دست تکون میدی به ستاره جون میدی میشکفه گل از گل باغ
وقتی چشمات هم میاد دو ستاره کم میاد
میسوزه شقایق از داغ
بهش گفتم منو چقدر دوست داری؟
گفت: اندازه جوهر خودکارم.
گفتم خیلی نامردیه. آخه جوهر خودکارت که یه روز تموم میشه.
یه لبخندی زد و گفت: خودکارم اصلا جوهر نداره
نوشته فرگت فول
دزدی بوسه عجب دزدی پرمنفعتی است
که گر بازش ستانند دو چندان گردد.
ــــــــــ
بوسه مگر چیست فشار دو لب
زین گنه نیست چه روز چه شب
اینم یه کلمه از دوست پسر عروس...///
نمیدونم امروز چه خبر بود اکثر مشگلاتم تو همین امروز حل شد.
باور نکردنیه چنتا اتفاق خوب در یک روز.
من به خوش یعمی و خوش اقبالی و این چور مزخرفات اعتقاد ندارم اما انگار امروز یه چیزی بود . یا یه خبری......
ثبت شدن انرژی هسته ای ایران و عضویت ایران به عنوان هشتمین عضو باشگاه هسته ای چهان را به همه خوانندگان و وبلاگ نویسان جوان تبریک عرض میکنم...///
امیر کینگ
دوتا اشک نقره ای رو صورت برفی تو
یه علامت سوال تو حس بی حرفی تو
دونه های زیر خاک از تو گل رو یاد میگرفتن
وقتی شعرام رو لبات قدرت فریاد میگرفتن
ضربان اخر قلب تو .تو گوشمه
بار سنگین غمت تا ابد رو دوشمه
حالامن موندم یه خونه بدونه کس
حلا من موندم یه قفس بی هم نفس
دونه های خیس ماه دستاتو پاک میکرد
وختی چشمات سینش رو برای غم ها چاک میکرد
حالا اون دستای گرم مونده زیر خاک سرد
گرم بازار چشمات از حراج اشک درد
این شعر ها رو از جاهای مختلف چمع کردم . من خودم خیلی باشون حال کردم البته بعضی هاشون تکراری هستن . امید وارم خوشتون بیاد..
مزن بی تعمل به گفتار دم
نگو چو دیر گویی چه غم
ـــــــــــ
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
ــــــــــ
کوفته ای را نان تهی کوفته است
اگه فهمیدی معنی این اخریه چیه .....؟
دلم رو شیکوندی !
عیبی نداره.........
اما ; یک تکه از شکسته های دلم گم شده . ان رو چه کونم!؟.....
پ.ن
من فقط یک ارزو دارم ان هم این است که تمام ارزو هایم براورده شود
درضمن یادتون نره ارزو بر جوانان عیب نیست
تو شبای پرسه ی دلو ا پسی که می خوام دنیا را فریاد بزنم
به کدوم لهجه تر انه سر کنم به کدو م زبون تو را داد بز نم
گم و گیج و تلخ و بی گذشته ام تو ی شهری که پناه داده به من
از کدوم طرف میشه به هم رسید همه کوچه ها به غربت می رسن
تو کدوم پس کوچه اولین سلام گنبد سبز و پر ا ز تر انه کرد
تو کدوم محله واپسین وداع غزلای عشقو غم گنا نه کرد
کوچه ها و خونه ها محله ها اینجا دفتر چه های بی خاطرن
برام از خاطره سنگر ی بساز بید بی ریشه ر ا شن باد می بره
نسل بی گذشته را خاک غریب مثل شخم کهنه از یاد می بره
می خوام از با غچه سبز امروزم سبد خاطره ها مو پر کنم
می خوام از عطر دو باره گم شدن شهر سال خوردگی ها مو پر کنم